مردی وارد روستا شد!
دید همهی اهالی ده خودشان را دائم میخارانند. تعجب کرد!
رفت جلوی قهوهخانه نشست و شروع کرد به تماشای این مردم خارشی!
یکباره متوجه شد که مردم روستا دورش حلقه زدند و عدهای از بخشداری و بهداری و ملا و خان آمدند که بگیرند و ببرندش بیمارستان!!
به این جماعت خبر رسیده بود که یک مریضی آمده که اصلا خودش را نمیخاراند! مرض "خارش نداشتن" گرفته است!!
نوشته شده توسط انجمن علمی ریاضیات کاربردی در شنبه 87/2/7 و ساعت 3:12 عصر | نظرات دیگران()